بیانات دراجتماع بزرگ زائران ومجاوران حضرت علی بن موسی الرضاعلیه السلام ????/??/?? - ??:??
قسمت اول
بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم
الحمد للَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیةاللَّه فى العالمین
خداوند متعال را از اعماق دل شکرگزاریم که توفیق عنایت کرد و مهلت داد تا یک بار دیگر سعادت تشرف به این آستان مقدس و دیدار مردم عزیز مشهد و زائران این بارگاه بلندپایگاه نصیب شود. از خداوند متعال درخواست میکنیم که این عید سعید را و این سال نو را بر همهى ملت عزیز ایران مبارک فرماید.
امسال اولین سال دههى چهارم انقلاب است که به نام «دههى پیشرفت و عدالت» نامیده شده است. به این مناسبت عرایضى را عرض میکنم؛ هم در زمینهى برخى از مهمترین مسائل کشورمان در داخل، و همچنین اشارهاى به بعضى از مسائل مهم بینالمللى و خارجى. این دهه را ده سال پیشرفت و عدالت کشور و نظام جمهورى اسلامى نامیدیم؛ در حالى که از آغاز انقلاب، ملت ایران با حرکت عظیم خود و با ایجاد و استقرار نظام جمهورى اسلامى، به سمت پیشرفت و عدالت حرکت کرده است. ده سال آینده چه خصوصیتى دارد که آن را به عنوان دههى پیشرفت و عدالت نامگذارى کردهایم؟ به نظر ما تمایز ده سال آینده با سه دههى گذشته، در آمادگىهاى بسیار وسیع و عظیمى است که در کشور عزیزمان براى پیشرفت و عدالت به وجود آمده است، که این آمادگىها به ملت بزرگ و مصمم ما اجازه میدهد که در این زمینه یک جهش و یک گام بلند نشان بدهد. ملت، آمادهى یک حرکت پرشتاب و بزرگى به سمت پیشرفت و عدالت است؛ چیزى که در دهههاى قبل، این امکان با این گستردگى براى ملت فراهم نبود.اگر بخواهیم عوامل اصلى و عناصر اصلى این آمادگى را مشخص کنیم، من عرض میکنم چند عنصر تأثیر زیادى دارد: یکى حضور نسل جوانِ تحصیلکردهى ماست. امروز میلیونها جوان پرنشاط و تحصیلکرده، در میدان علم، در میدان تحقیق، در میدان فعالیتهاى اجتماعى و سیاسى حضور دارند. حضور این همه جوان دانا و تحصیلکرده و آماده در کشور ما یک پدیدهى بسیار بزرگ و قابل توجه و اهتمامى است.عنصر دیگر، تجربه است. نخبگان و مسئولان کشور در طول سالهاى گذشته در مواجههى با مشکلات گوناگون، تجربههاى بسیار ذىقیمتى کسب کردهاند. این تجربهها امروز در اختیار مردم است. در زمینهى این تجربهها اگر بخواهیم نمونه و مثال عرض کنیم، یکى از آثار آن، اجراى سیاستهاى اصل 44 قانون اساسى است. توجه به این سیاستها، ناشى از تجربهى طولانى چند ده سالهى گذشته بود که نخبگان کشور را به این نقطه رساند.
نمونهى دیگر، همین مسئلهى هدفمند کردن یارانههاست، که این ناشى از تجربهى بلندمدت نخبگان کشور است که در طول این سالها به این نقطه رسیدهاند که یارانههائى که از کیسهى بیتالمال - یعنى از جیب عموم مردم - بیرون میرود و به عموم تعلق میگیرد، بیشتر متوجه به قشرهائى بشود که نیاز آنها بیشتر است؛ یعنى قشرهاى محروم و طبقات متوسط به پائین جامعه، از بیتالمال و از کیسهى عمومى ملت بیشتر برخوردار شوند تا طبقات بسیار مرفه و کسانى که در حقیقت احتیاجى هم به این یارانهها ندارند. رسیدن به این حقیقت و تصمیم و عزم راسخ بر اجراى آن، ناشى از تجربهى طولانىمدتى است که در طول این سالها متراکم شده است و به مرحلهى عمل درآمده است.
عنصر دیگر، زیرساختهاى کشور است. امروز کشور ما مثل دههى اول یا دههى دوم انقلاب نیست که زیرساختهاى علمى و مورد نیاز را در کشور فاقد باشد. امروز جوانهاى ما و متخصصین ما و دانشمندان در هر رشتهاى که وارد میشوند، میتوانند کارهاى بزرگ انجام دهند؛ لذا امروز در کشور آن چیزهائى که براى یک پیشرفت وسیع در زمینهى ارتباطات، در زمینهى مواصلات، در زمینهى تحقیقات علمى، در زمینهى ساخت و سازها مورد نیاز است، بحمداللَّه آماده است. ما از لحاظ راههاى مهم و بینالمللى، از لحاظ ساخت فرودگاه، از لحاظ ارتباطات بیسم و باسیم، شبکههاى ارتباطى، از لحاظ ساخت سدها، احتیاجى به دیگران نداریم. یک روزى بود که به خاطر کسى خطور هم نمیکرد که عناصر داخلى و متخصصین داخلى بتوانند سد بسازند، سیلو بسازند، بزرگراه بسازند، فرودگاه بسازند، کارخانهى فولاد بسازند؛ در همهى این چیزها چشم ملت ما به بیگانگان بود. بعد هم که بیگانگان دستشان قطع شد، ما از این جهت در کشور فقیر بودیم؛ اما امروز از این جهت توانائى زیادى داریم. جوانان ما کارخانههاى پیچیده را میسازند، کارهاى پیچیدهى علمى و فناورى را انجام میدهند، نیاز کشور را برآورده میکنند، به کشورهاى دیگر هم به عنوان مستشار و به عنوان کسانى که تجارت علم و فناورى میکنند، کمک میرسانند. در این جهت، کشور وضعیت شاخصى پیدا کرده است؛ این پیشرفت کمى نیست. یک روزى جوانهاى ما حتّى گلولهى آر.پى.جى را نمیتوانستند پرتاب کنند و نمیشناختند؛ امروز همان جوانها موشک پرتابگر ماهواره میفرستند که چشم دانشمندان جهان را به خود جلب میکند، همه را متوجه میکند. یک روزى ما براى استفادهى از نیروگاههائى که در کشور داشتیم، احتیاج به متخصص داشتیم؛ امروز جوانان کشور ما خودشان آنچنان در صنعت پیشرفت کردند که پالایشگاه، نیروگاه و امکانات گوناگون را خودشان میسازند و تولید میکنند. یک روزى در زمینهى مسائل زیستشناسى، کشور دچار فقر مطلق بود؛ امروز به پیشرفت در دانشهاى زیستى، از جمله همین مسئلهى سلولهاى بنیادى که بسیار در دنیا چیز مهمى است، دست پیدا کرده است. امروز این امکانات در کشور وجود دارد. اینها همه زیرساختهائى است که پیشرفتهاى آینده براساس این زیرساختها آسان میشود. علاوهى بر اینها - همان طورى که عرض کردم - تجربهى مدیران، یک تجربهى بسیار عمیق و وسیعى است. کشور امروز در مقابل چشم مدیران و نخبگان کشور، مثل یک صحنهاى است که میتوانند براى پیشرفت آن برنامهریزى کنند. همین سرکشى کردن مسئولین به گوشه و کنار این کشور، نقاط محروم، استانهاى دوردست، در استانها به شهرهاى گوناگون رفتن، با مردم تماس گرفتن، اوضاع را از نزدیک دیدن، با چشم مشکلات را مشاهده کردن، یک تجربهى عظیم و گرانقدرى براى مأمورین ما و مسئولان کشور به وجود آورده است؛ اینها زمینهى یک جهش است براى اینکه کشور بتواند انشاءاللَّه در طریق پیشرفت و عدالت حرکت کند؛ و این ایجاب میکند که دههى آینده - یعنى ده سالى که از امسال آغاز میشود - براى کشور ما و براى نظام جمهورى اسلامى، ده سال پیشرفت و عدالت باشد؛ که همه باید در این قسمت تلاش و کار کنند.
یک جملهى کوتاه در مورد مفهوم پیشرفت، یک جملهى کوتاه هم در مورد مفهوم عدالت عرض میکنم؛ تفصیل این اجمال را بایستى مسئولان، گویندگان، کسانى که با افکار مردم سر و کار دارند، باز کنند؛ هم تحقیق کنند، هم به مردم اطلاعرسانى کنند. مقصود ما از پیشرفت چیست؟ پیشرفت در یک جهتِ محض نیست. مقصود از پیشرفت، پیشرفت همه جانبه است. از همهى ابعاد در کشور، این ملت، شایسته و سزاوار پیشرفت است: پیشرفت در تولید ثروت ملى، پیشرفت در دانش و فناورى، پیشرفت در اقتدار ملى و عزت بین المللى، پیشرفت در اخلاق و در معنویت، پیشرفت در امنیت کشور - هم امنیت اجتماعى، هم امنیت اخلاقى براى مردم - پیشرفت در ارتقاى بهرهورى. ارتقاى بهرهورى معنایش این است که ما بتوانیم از آنچه که داریم، بهترین استفاده را بکنیم. از نفت موجود، از گاز موجود، از کارخانهى موجود، از راه موجود و از آنچه که در اختیار هست، بیشترین و بهترین استفاده را بکنیم. همچنین پیشرفت در قانونگرائى و انضباط اجتماعى؛ که اگر ملتى دچار بىقانونى بشود، قانونشکنى بر ذهن و عمل مردم حاکم بشود، هیچ پیشرفت معقول و درستى نصیب آن ملت و کشور نخواهد شد. پیشرفت در وحدت و انسجام ملى؛ چیزى که دشمنان از اول انقلاب سعى کردهاند آن را به هم بزنند؛ اما خوشبختانه ملت ما اتحاد و انسجام خود را با همهى زمینههائى که ممکن بود براى تفرقه مورد سوء استفاده قرار بگیرد، حفظ کرده است؛ این را ما باید هرچه بیشتر کنیم و ارتقاء ببخشیم. پیشرفت در رفاه عمومى؛ همهى طبقات بتوانند از رفاه برخوردار شوند. پیشرفت در رشد سیاسى؛ که درک سیاسى، رشد سیاسى، قدرت تحلیل سیاسى براى جمعیت عظیمى مانند جمعیت ملت ما، مثل یک حصار پولادین در مقابل بدخواهىهاى دشمنان است؛ لذا ما باید رشد سیاسى خود را بالا ببریم. مردم ما از لحاظ رشد سیاسى، امروز هم از بسیارى از ملتها جلویند؛ اما باز در این جهت هم باید پیشرفت کنیم. مسئولیتپذیرى، عزم و ارادهى ملى؛ در همهى این زمینهها باید پیشرفت بشود. البته با حرف نمیشود، با الفاظ نمیتوان کارى انجام داد، نوشتن این چیزها روى کاغذ اثرى ندارد؛ تحرک و برنامهریزى لازم دارد، که بعد اشارهاى عرض خواهم کرد.
اما عدالت. پیشرفت اگر با عدالت همراه نباشد، پیشرفتِ مورد نظر اسلام نیست. اینى که ما تولید ناخالص ملى را، درآمد عمومى کشور را به یک رقم بالائى برسانیم، اما در داخل کشور تبعیض باشد، نابرابرى باشد، عدهاى آلاف و الوف براى خودشان داشته باشند، عدهاى در فقر و محرومیت زندگى کنند، این آن چیزى نیست که اسلام میخواهد؛ این آن پیشرفتى نیست که مورد نظر اسلام باشد. باید عدالت تأمین بشود. عدالت هم یک واژهى بسیار عمیق و وسیعى است که بایستى خطوط اصلى آن را جستجو و پیدا کرد. به نظر ما عدالت، کاهش فاصلههاى طبقاتى است، کاهش فاصلههاى جغرافیائى است. اینجور نباشد که اگر یک مرکزى، یک استانى، یک شهرى، یک کوره دهى از مرکز دور است، در یک نقطهى دور جغرافیائى کشور قرار گرفته است، دچار محرومیت باشد؛ اما آنجائى که نزدیک است، برخوردار باشد؛ این عدالت نیست. هم فاصلههاى طبقاتى باید برداشته شود، فاصلههاى جغرافیائى باید برداشته شود، هم برابرى در استفادهى از امکانات و فرصتها باید به وجود بیاید. همهى آحاد کشور، آن کسانى که استعداد دارند، آن کسانى که امکان دارند، بتوانند از امکانات عمومى کشور استفاده کنند. اینجور نباشد که نورچشمىها مقدم باشند و افراد متقلب و خدعهگر جلو بیفتند. کارى کنیم که افراد گوناگون کشور، همه بتوانند در برابر امکانات کشور، از فرصت برابر استفاده کنند. البته اینها آرزوهاى بزرگى است، لیکن دستیافتنى است؛ دستنیافتنى نیست. اگر تلاش کنیم و کار کنیم، میتوانیم به آن برسیم. سخت است، اما شدنى است.
یکى از مصداقهاى عدالت، مبارزهى با فساد مالى و اقتصادى است که بایستى جدى گرفته شود. من سالها پیش هم این را گفتهام، بارها هم تأکید کردهام، تلاشهاى خوبى هم انجام گرفته است و دارد انجام میگیرد؛ اما مبارزهى با فساد، کار دشوارى است؛ کارى است که انسان، مخالف پیدا میکند. شایعه درست میکنند، دروغ میگویند و آن کسى که در این میدان جلوتر از دیگران حرکت کند، بیشتر از همه مورد تهاجم قرار میگیرد. این مبارزه هم لازم است و باید انجام بگیرد. خوب، کسانى که بخواهند این کارهاى بزرگ را چه در زمینهى پیشرفت، چه در زمینهى عدالت انجام دهند، باید مدیرانى باشند که به این چیزها معتقد باشند؛ حقیقتاً عقیده داشته باشند که باید عدالت برقرار شود، باید با فساد مبارزه شود. مدیران معتقد و مؤمن به این مبانى که داراى شجاعت باشند، داراى اخلاص باشند، داراى تدبیر و عزم راسخ باشند، قطعاً میتوانند این مقاصد و این اغراض عالى الهى را تحقق ببخشند. این مطلب اوّلى که لازم بود عرض کنم.
|